آذینآذین، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 24 روز سن داره

آذین نفس مامان و بابا

بدون عنوان

دیروز عصر با مایسا و آوا اومدی محل کار مامان .همون یه بار که آوردمت مث اینکه خوشت اومده حسابی از محل کارم. من که نیستم هی به خاله میگی بریم کار مامانی .
27 مرداد 1392

بدون عنوان

دخ ترم دیروز تعطیل بود بیکار بودیم هم من هم بابایی گفتیم تو رو یه جایی ببریم که خوشت میاد .منم ازخودت سوال کردم مامانی امروز کجا بریم تو هم فورا گفتی خونه نینا و لیحه منظورت خونه عمو ابراهیم بود دختراش مینا و ملیحه که تو بهشون میگی نینا و لیحه دیروز حسابی بهت خوش گذشت زیاد بازی میکردی و شاد بودی.
26 مرداد 1392

بدون عنوان

امروز هر کاری کردم نموندی خونه پیش مامان بزرگ مجبور شدم بیارمت با خودم سر کار
22 مرداد 1392

بدون عنوان

دخترم عیدت مبارک چند تا عکس از عید فطر گذاشتم تو وبلاگت.وای که چکار میکردی روز عید فقط بخور بخور بود از سر سفره عید بلند نمی شدی
20 مرداد 1392